دو دفه كه آفتاب بزنه لب بوم و دو دفه كه اذون مغربو بگن، همه يادشون مي‌ره كه ما چي بوديم و چي شديم.
قيصر

وبلاگ‌هاي به روز شده‌ي اكسير   *************فرستادن نامه و نظرات      صفحه اصلي         آرشيو


Saturday, July 12, 2003

از اینور اونور!
داشتم تو اینتر نت می چرخیدم که چشمم خورد به مطلبی راجع به یه آدمی تو آمریکا که بعد از نوزده سال از بیهوشی در اومد. یارو حالا 39 سالشه، وقتی بیهوش شد خانومش حامله بود، حالا پسرش 19 سالشه، تازه طرف شروع کرده به یاد آوری. مادرش می گه این یه معجزه س! خب یه خونواده با یه گروه پزشکی 19 سال کونشون پاره شده و از یه آدمی که بر اثر تصادف رفته بوده تو ُکما( بیهوشی) نگه داری کردن و مادره که خودش یکی از اینا بوده می گه معجزه! طرف بیس سالش بوده که با رفیقش تخته گاز می رفته و همچین رو یه پل زدن به یه ماشین دیگه که ماشینشون پرت شده زیر پل. رفیقش در جا تموم کرده، این بابا رفته تو بیهوشی. بعد 19 سال چشاشو واز کرده و گفته مامان! بعدشم گفته آب، بعدشم گفته شیر، بعدشم یه بند شروع کرده به خوردن ( این چیزیه که مادرش می گه). خب اگه این معجزه س چرا بعد از 19 سال اتفاق افتاده؟ چرا فرداش نبوده که یه خونواده 19 سال غصه نخورن؟ چرا این واسه آدمی پیش اومده که هیچ دلیلی از خدا شناس بودنش در دست نیست. و... می خوام بگم گاهی یه چیزایی پیش می آد که این مذهبیا عشق می کنن، عشق می کنن که بگن تو کار خدا نمی شه کنجکاو بود، از خدا نمی شه سئوال کرد و... امید واریم این طفلک دوباره نره تو بیهوشی که فردا آدمایی عین قیصر بخوان بپرسن که پس چی شد؟ اونوقت گمونم این ُخرافاتیا بگن: " ا ین دوره ش کوتاه بوده، خدا خواسته بگه اگه خوب باشن طولانی تر می شه. اینا جرقه های خداییه که ما نادونا درس عبرت بگیریم. "
داشتم همین جوری بازم تو اینتر نت چرخ می زدم که چشمم افتاد به مطلبی راجع به یه خانوم تو نیویورک که از سال 1988 تا حالا (2003 ) 47 بار ازدواج کرده بوده، چند تاییش با شوهر سابقش بوده، خلاصه اداره مهاجرت ته و توشو بالا می آره و معلوم می شه این ازدواجا الکی بوده و طرف واسه اینا که اقامت نداشتن یه کارایی می کرده( البته گویا پولکی هم گیرش می اومده، همه شم بابت رضای خدا نبوده) حالا خانم بابت کلاه برداری و کلک زدن به اداره مهاجرت باس بره دادگاه. دیدین، دیدین تو این دنیا یکی دوتام که دل رحم هسسسن دولتها اجازه نمی دن به خیر خواهیشون ادامه بدن!

Wednesday, July 09, 2003

انگار اين صفحه يه چيزيش شده.

انگار اين بلاگر يه چيزيش شده هان؟

راه آخوند و ملت هیچوخ یکی نبوده!
دیدی گاهی آدم کم می آره؟ کم می آره و نمی دونه چی بگه؟ هی اِی اِی می کنه، هی پس کله شو می خارونه، هی می دونی می دونی می کنه، انگار می خواد شنونده رم شریک گیجی ی خودش بکنه، اینجور وقتا گمونم همه یه جا بگن نمی دونم، یا اگه خیلی پر رو باشن می گن یه کاریش می کنم. ولی یه گروه تو ایرونن که هیچ وخ نمی گن نمی دونیم، هیچ وخ نمی گن یه کاریش می کنیم. اینا از همه بهتر می دونن که نمی دونن، از همه بهتر می دونن که کاری نمی تونن بکنن، ولی نمی گن، اینو هیچ وخ به زبون نمی آرن. چون اگه اینو بگن فاتحه شون خونده س. اینا که می گم آخوندان ، آخوند نمی خواد یا نمی زاره کسی فاتحه شو بخونه، آخوند کارش فاتحه خوندنه، اگه کسی دیگه این کارو بکنه ینی آخوند بیکاره، اینام نمی خوان کارشونو از دس بدن. آخوند که می گم، اونایی که مدرسه رفتن و حالیشونه رو نمی گم، اونا رو می گم که یه هوا رفتن حوزه و همین، دیگه چیزی یاد نگرفته ن، ینی هیچی بیشتر از اون و از هیچ جای دیگه یاد نگرفتن. اینا در اصل روضه خونن، اینا روزی ده دوازده دفعه امام حسین رو دراز بدراز می خوابونن تو صحرای کربلا و بابتش نون می خورن. حالا اگه ملت خیال کنه که به آسونی می شه با اینا حرف زد و حرف حساب زد اشتباه می کنه. اینا زمین و زمونو بهم می بافن تا سر کار وایسن، اینا با آمریکام کنار می آن، همونجور که اصل کاریاشون همیشه پشت پرده کنار اومدن. اینا دین و ملتو سر هم و با هم واسه سر کار موندن می فروشن ( یکی به من بگه مگه دیگه دینی هم مونده؟ ) این قوم قومی نیس که باش حرف حساب زد. دو سه نفری یم که توشون هس که می شه یه کم حرف زد اول اینکه زوری ندارن و دویم اینکه نهایتن نمی خوان قدرتو از دس بدن. حالا ملت بدون اینکه گزک دس اینا بده باس آروم آروم با اعتراض و کار نکردن و موش دوندن دس و پای اینا رو بذاره تو پوس گردو، باس اینا رو به جایی بکشونه که در رو نداشته باشن، باس جوری رفتار کنه که اینا دیگه نتونن ملتو به یه جایی وصل کنن. اولین کار اینه که هیچ روزنامه یی که حکومت بیرون می ده رو نخونن، نه به رادیوش گوش کنن و نه تلویزیونشو تماشا کنن. دویم، پولاشونو- هر چن کم- از بانکا بکشن بیرون. شرکت نفتیا( نه اونا که ماتحتشون بغل انگلیس و آمریکاس) کم کاری کنن، بخصوص تو کار صادرات، باس کاری کرد که این حکومت بد بخ بشه، باس اینا رو کشوند تو تنگنایی که روضه خونی یادشون بره، هر مراسم مذهبی که حکومت پشتشه باس حروم بشه، این حکومت این مراسم نون دونیشه. خواسسم بگم کارخونه ها ، دیدم مگه چیزی هم به اسم کارخونه داریم که حکومت بهش نریده باشه؟ باس اونایی که تو بنیاد واینا راس کار هسن دمارشونو در آورد. بنیادی که بنیادش رو پدر سوختگی بنا شده باس نابودش کرد. خلاصه مردم باس همه ی جهتی رو که آخوندا می رن، خلافشوبرن. تو هیچ انتخاباتی که دولت را می ندازه شرکت نکنن. نماینده هایی که تو مجلسن، از بالا تا پایین شاید ده تاشون مردمی باشن، بیشترشون در نهایت منافع خودشون و گروهشون قبل از منافع مردمه. به امید اونا نباشین. اونا اگه جدی این کاره بودن شیش ساله دارن حرف می زنن، بجای حرف باس کاری می کردن که نکردن. ملت همونجور که در باره ی خاتمی اشتباه کرد در مورد نمایندگانشم اشتباه کرد، حالا باس خط ملت از مجلسیا جدا باشه. اگه مجلس اینو ببینه شاید کاری بکنه. چونکه اینا همه شون می خوان که دوباره بر گردن مجلس و حقوق بگیرن. باهفته یی دو سه بار دور هم جم شدن و آخر ماه با بالای یه ملیون حقوق خونه رفتن خیلی باحاله. هیچکی دوس نداره کار به این آسونی رو از دس بده. حالا ملت ُرک و راس باس به اینا بگه که" اون ممه رو لو لو برد. " خلاصه تو هیچ انتخاباتی شرکت نکنین. دولتیشو می گم. اگه روز انتخابات هیچکی از خونه ش بیرون نره روز مرگ آخونداس. دو باره گول اونا رو نخورین. بیسو پنج سال آخوندا وخ داشتن ، بیسو پنج سال پول نفتو بالا کشیدن، منابع ملی رو بالا کشیدن، اون یه خرده رم که دادن ملت مجبور بودن، باید پول بسیج و سپاه و لباس شخصیا و کارمندارو می دادنو وگه نه همون روزای اول کارشون ساخته بود. بیشترین بودجه رو دارن می دن به صدا وسیما که ربطی به مردم نداره، سیاست صدا و سیمای اسلامی ُدُرس مخالفِ جهت مردمه. این هنر مندایی که برای زن و بچه و نون شب با اینا همکاری می کنن کمتر کار کنن، یه هوا قانع باشن، اگه کارشون واسه مردمه این مزخرفات چیه که از صدا و سیما به خورد ملت می دن؟ خلاصه روز روز رو در شدن با آخونداس، نه با خشونت، با هشیاری. آروم و موذیانه، عین خودِ خود آخوندا! با نامرد نباس مرد بود، تنها حربه ی در گیری هشیاریه. آروم آروم ریشه رو قطع کنین. تو همین بسیج و سپاه و بنیاد و حتی لباس شخصیا م هسسن کسایی که دلشون از دس این آخوندا خونه، این همه فلج که از جنگ بر گشتن چی گیرشون اومد؟ با خونواده ی شهدا چیکار کردن؟ امروز روزیه که آخوندا نیمه جونن، دو تا ُاردنگی دمرشون کرده. گول نخورین، هر چی بگن دروغه، خاتمی یم مرد مبارزه نیس، مرد حرفه. حرفم باد می بره. آخوندا بیشتر از هزارو چارصد ساله که دارن حرف می زنن. همون حرفو. یه کلمه حرف تازه هم بش اضافه نکردن. با با ملت! نه دین و نه خدا شناسی ربطی به آخوند نداره. اگه ملت ایرون اینو بفهمن، ایرون می شه گلستان. اگه ملت بفهمه که خدا و دین ربطی به آخوند نداره کارا درس می شه. این اون روزیه که آخوندا ازش می ترسن. هر وخ آخوند از مردم حرف زده روزیه که نون دونیش داره بسسه می شه. آخوندی هم شد شغل، اینکه همش بشینی و یه حرفو بزنی؟ کار از این آسون تر؟ روحانی؟ روحانی ینی چی؟ ینی وابسسه به روح، وابسسه به جون، ینی پاک، مقدس، یه جورایی آسمونی. اینا روحانین؟ تو فارسی ما به فقها و علما وطلاب دینی می گیم روحانیون، خب اینا به عمد اینو می گن که به خورد مردم بدن که اینا با آدمای عادی فرق دارن و آبخورشون اون بالا بالاهاس! ینی یه جورایی با خدا همسایه ن! خب این دروغه واسه رنگ کردن ملت. طفلی ملتم واسه هیچی به اینا احترام می ذارن! اینایی که الان مملکت دسسشونه مال مردم خورن، اینا مف خورن، اینا کلا بردارن. خودمونیم اینم شد اسم؟ آیت ُالله؟ آیت ینی نشونه، ینی علامت، اینا نشونه های خدان؟ یا ُحجت السلام، حجت ینی نمودار، ینی دلیل، ینی برهان، خب حالا شما بگین کدوم از اینا حجت اسلام هسسن؟ ینی دلیل اینکه اسلام هست و خوبه ینی آدمایی مثل اکبر بهرمانیه ( هاشمی ی رفسنجانی)؟ یا آیت الله العظمی! ینی نشانه های برتر و بزرگتر خدا، آقاهایی مثل جنتی و اینا نشانه های بزرگ آفریده گارن؟ بابا اگه اینجوری باشه که وای بر اسلام و هر چی مسلمونه. با با اینا خیلی روشون زیاده که اسم می ذارن و بهم عین ارتشیا درجه می دن. حالا استاد و اینا یه چیزی، ولی خودشونو پا به پای خدا می ذارن. این کلکه که سر ملت ساده شیره بمالن. ملت باس الان حساب خدا و اسلامو از آخوندا جدا کنه. اینا با اسم خدا و اسلام مغازه وا کردن. این کسب بیشتر از هزارو چارصد ساله که بهترین کسبه. نه کار می کنی و نه زحمت می کشی. از این خونه به اون خونه می ری و از صحرای کربلا می گی و اینکه چطوری پولاتونو حلال کنین. ( آخه پولی که کارمندا می گرفتن حروم بود، با دادن یه خورده ش به آخوندا حلال می شد! ) خلاصه بسه دیگه، ملت با طناب آخوند تو هیچ چاهی نرین که دیگه بیرون نمی آیین. خدا و اسلام هم ربطی به آخوند نداره. هر وخ که بخوایین و هر جا که بخوایین می شه با خدا حرف زد و درد دل کرد. با خدا حرف زدن احتیاجی به واسطه نداره. ُرک و راس با خدا می شه حرف زد و خدام خوب می شنوه. بعدم نباس واسه همه چیز مزاحم خدا شد. عقل رو خدا داده که باهاش راه های مشکلاتو پیدا کرد. تازه تو ایرون هسسن آدمایی که می شه بهشون اعتماد کرد و ازشون کمک گرف. حتم که نباس عمامه سرش باشه. خلاصه راه پیروزی راهیه که ُدُرس در جهت مخالف آخونداس. یا علی!

[Powered by Blogger]   
...