ديدين بعضیابا خودشون مصاحبه مي کنن و جوري مي نوِسن که يعني جدي با يه نفر ديگه حرف زدن و طرف يکي از گزاشگراس و داستان خيلي واقعيه. اين يکي از اوناس!
اين مصاحبه بنا بود تو يه جاي ديگه چاپ بشه كه نشد. دليلش رو هم من نفهميدم. پرسشگر مي گفت اختلاف با سر دبير! بهر حال از ما خواس كه بذاريمش تو سايت خودمون. جوون بود گفتيم دلشو نشكونيم.
سين و جيم با قيصر.
اين مصاحبه دركنج يك كافه ي د نج وخلوت و در گوشه ي تاريكي از آن بر قرار شد. غرض اين بود تا از دسترس سربازان گمنام امام زمان و هميشه حاضر در صحنه دور باشيم، كه نتوا نند از ما عكس و سند بدست بياروند. از سويي آقاي قيصر هم چندان مايل به گرفتن عكس دو نفره از خودش و شخص مصاحبه كننده نبودند. يكي از دلايل ايشان اين بود كه نمي خواستند تصويري را كه مردم از قيصر در ذهن دارند عوض بكنند
!
پرسشگر: آقاي قيصر چرا اسم خودتان را قيصر گذاشته ايد؟
قيصر : مگه فرقي هم مي كرد اگه قيصر نمي ذاشتم؟
پرسشگر: بنا بود شما جواب بديد!
قيصر : جواب من همون بود كه گفتم!
پرسشگر : شما چند سال داريد؟
قيصر : از جوونا پير ترم و از پير ها جوون تر.
پرسشگر : چرا نمي گيد ميا نسال؟
قيصر: ميانسال اينروزا معلوم نيس از كجا شروع مي شه و به كجا ختم مي شه. بسته به اينه كه به دنيا چه جوري نگا كني. پير هايي هسسن از جوونا جوون تر و جوونا يي هسسن پير تر از پير ها. اگرم دوس داري بدوني شناسنامه يي چن سالمه ، نمي تونم سند رو كنم. تو اسباب كشي شناسنامه ام گم شد. شماره تو بده اگه پيداش كردم بهت زنگ مي زنم و بهت مي گم.
پرسشگر : ممكنه به خواننده هاي ما بگين كي هستين و چرا مي نويسين؟
قيصر : خواننده هاي شما اگه برن تو آرشيو قيصر جوابو پيدا مي كنن.
پرسشگر : شما تنها هستيد يا ازدواج كرديد؟
قيصر : ده ساله ازدواج كردم.
پرسشگر : از زندگي زناشويي تون راضي هستيد؟
قيصر : اول اينكه اين چيزا خصوصيه و فكر نكنم كسي راسسشو بگه، دوويم اينكه بفرض ناراضي باشم، از دس شما چه كاري ساخته س؟
پرسشگر : خواننده هاي ما دوست دارن از زندگي ي خصوصي ي نويسندگان بدونند.
قيصر : خواننده هاي شما بهتره برن چيزهاي مهم ترو بدونن كه براشون سود داره. اگرم خيلي كنجكاو تشريف دارن حدس بزنن!
پرسشگر : شما فكر مي كنيد اين حكومت تا چند سال ديگربر سر قدرت بماند؟
قيصر : ما كه پيشگو نيسسيم. ولي واسه اينكه دل خواننده هاي شما رو نشكونيم باس بگم تا وقتي ملت منتظرن دسسي از غيب بياد و اونا رو نجات بده آقايون بر سر قدرت خواهند بود.
پرسشگر : پس نظرشما اينست كه مردم بايد بر اين حكومت بشورند و بنيادش را واژگون كنند؟
قيصر: من كي همچين حرفي زدم؟
پرسشگر: شما گفتيد تا وقتي مردم چشم براه دست غيبي هستند حكومت بر سر قدرت خواهد بود.
قيصر : خب اين يعني مردم بايد شورش كنن؟
پرسشگر : راه ديگري هم هست؟
قيصر : ببين، هميشه راهاي ديگه يي هم هس. حالا اينكه تو بخواي من برات نمونه بدم سخته. ولي مردم هسسن كه حكومتا رو سر كار مي آرن، همين مردمم مي تونن از كار ورشون دارن. مردم اگه دس به دس حكومت ندن و واسه ي نون زن وبچه و ماشين و هزار كوفت و زهر مار ديگه خايه نمالن و دنباله حكومت سينه نزنن حكومت مجبور مي شه دنبال مردم را بيافته. ولي تا وقتي خايه مال و مال مردم خور و مردم عادي با سكوتشون دنبال حكومت برن هيچي عوض نمي شه. يه روز باس رو راس به خودمون بگيم: مام مقصريم. اونروز شايد اولين قدم باشه واسسه ي اينكه حكومت دنبال مردم را بيافته.
پرسشگر : چه جوري؟
قيصر : نسخه شو تو خونه جا گذاشتم! داداش تغير حكومت سرما خوردگي نيس كه با ويتامين C درمون بشه. كار داره. زمون مي بره. راهو چاهشم با سيستمدارايي هس كه نون به نرخ روز نمي خورن. اگه ما مي تونسسيم نسخه ي حكومت رو بپيچيم كه قيصر بازي در نمي آورديم!
پرسشگر : آقاي قيصر! من از شما هر چه پرسيدم شما بمن جواب درست و روشني ندادين. گمان نمي كنم خواننده هاي ما قادربه يافتن خط فكري ي شما باشند.
قيصر : شما دارين از ما سئوال هايي مي كنين كه جواباش آسون نيس. منم دلم نمي خواد بيخودي حرف بزنم. من سياستمدارنيسسم. سيا ستوهم راسسش دوس ندارم. نظري هم كه دادم بابت تجربه هايي بوده كه تو زندگيم كردم. حالا اگه شما مي خواي جوابي بشنوي كه يه شبه كار حكومتو تموم كنه، بهتره بري سراغ يه سيا ستمدار. هر چن كه اونام گلي به سر ملت نزدن. بعدم گفتم كه كار حكومت دسسه خود مردمه. تا وقتي مردم با حكومت كنار ميآن آش همون آشه و كاسه همون كاسه . نمي شه هم با چيزي بود و هم ضد اون.
پرسشگر : با تشكر از شما كه نظر خود را با خوانندگان ما در ميان گذاشتيد.
قيصر : خواهش داريم . يادمون باشه كه ما نظر خودمونو با هيچ كس در ميون نذاشتيم. شما از ما چند تا سئوال كردي و مام جواب داديم.