دو دفه كه آفتاب بزنه لب بوم و دو دفه كه اذون مغربو بگن، همه يادشون مي‌ره كه ما چي بوديم و چي شديم.
قيصر

وبلاگ‌هاي به روز شده‌ي اكسير   *************فرستادن نامه و نظرات      صفحه اصلي         آرشيو


Monday, December 16, 2002

اون وخ که دیگه نمی شه خودتو بزنی به کوچه علی چپ
آقا شما بگو، شما بیا قاضی باش، شما بیاو رو راس، جون هر کی دوس داری رو راس، بدون تعارف بگو. بگو این درسسه که آدم وقتی کاری به کار کسی نداره، وقتی خودشو کشیده کنار، وقتی اصلن خیال در گیر شدن با اینا رم نداره، یکی بیاد و خرابش کنه؟ می شه هیچی نگی؟ آخه شما بگو، می شه؟ می شه چشتو ببندی و هیچی نگی؟ می شه خودتو بزنی به کری و بگی نشنیدی؟ خب یه بار ، دو بار ، سه بار، بار چارم جوش می آری. بار چارم اختیار اعصابتو از دس می دی و به خودت می گی گور باباش هر چی می خواد بشه بشه. آخه ما که برگ چغندر نیسسیم ، خدا نکرده آدمیم. آدم . که قراره یه هوا مسئول باشه. یه هوا حالیش باشه. تازه تو اصلن نمی خوای درگیر شی، نمی خوای گزک دس این نامردا بدی. خودتو می زنی به کوچه علی چپ. دیدی یه وقتایی زیر سبیلی در می کنی، همونجوری. ینی ندیدیدی، نشنیدی، حواست نبود. دیدی، شنیدی، حواستم بوده، خوبم بوده، ولی وانمود می کنی که نفهمیدی. بار چارم ولی نمی شه. داری تو خیابون را می ری، به هیشکی کار نداری، به خودت گفتی خر ما از کره گی دم نداش. به چپ و راسسم نگا نمی کنی. عین یه بچه سر به زیر فقط رو بروتو نگا می کنی. یهو می شنوی یکی گفت" آخ"! آدمی دیگه، بی اختیار بر می گردی ببینی چی شده. می بینی یکی از این لباس شخصیا، همونا که بی سیم دارن، هفت تیر دارن، بعضی شونم چوب دارن، چماق دارن، یخه ی یه دختری رو گرفته و داره می کشه، دختره هم داره زور می زنه که دس یارو رو از یخه ش وا کنه. نمی شه. زورش نمی رسه. دختره می گه" من که کاری نکردم، چیزی نگفتم.: طرف می گه" تو اینجا چه گهی داری می خوری؟" دختره می گه" من دانشجو هسسم." طرف می گه" دانشجو که تو خیابون شعار نمی ده. دختره می گه " ما که تو بودیم، شما اومدین تو و مارو فراری دادین. حالام یخه منو گرفتی." طرف می گه " زر زیادی نزن." حالا دختره اشکش در اومده و طرف همچی داره یخه دختره رو می کشه که طفلی نمی تونه نفس بکشه و صورتش قرمز شده. یهو طرف چشش می افته به تو. می گه " به چی نگاه می کنی؟" تو جا می خوری. می گی" به شما!" می گه" گم شو برو!" خب شس هفتاد متر سر به زیر بودی، شس هفتاد متر خودتو زدی به کری، به کوری، به خری یت.خب می گن " تا سه نشه بازی نشه" تو بازی رم گذاشتی واسه خودش پیش بره. ینی گذاشتی شده چار بار. ینی خیلی دندون رو جیگر گذاشتی ینی خیلی کوتا اومدی. حالا یه چسغاله می گه"برو گم شو." کاری یم نکردی، حرفی یم نزدی. فقط نگا کردی. اون شس هفتاد متر بس بوده ، اون بازی رو از سه بار به چار بار کشوندن بس بوده که جوش بیاری. حالام این دختره، که دیگه صورتش از زور زدن سیا شده. با چشاییی که التماس توش موج می زنه، داره می گه یه کاری بکن. طرفم که در بست ریده بهت." برو گم شو" یکی از تو جوون تر ، از تو ریزه تر، داره بهت ترکمون می زنه و تو هیچی نگی؟ خب نمی شه. نمی شه ساکت بود. همه چی دس به دس هم دادن تا تو رو خراب کنن. یهو یه چیزی، اون چیزی که بش می گن رگ غیرت، می جنبه. می ری طرف یارو. جوری که می ری طرف می فهمه که هوا پسه. دختره رو ول می کنه. هول کرده. می گی " چی گفتی؟" خب خیلی داشته هارت وپورت می کرده، خیلی واسه خودش مرد میدون بوده، اگه بگه هیچی ضایس دیگه. می گه" گفتم گمشو." بحث دیگه بی خوده. زارتی می خوابونی تو گوشش. شترق! برق از سه فازش می پره. دس می بره تو جیبش و زنجیر می کشه بیرون. حالا یکی دیگه شونم اومده اینور. حالا دو به یک شدین. دومی بی سیم می زنه. طرف زنجیرو می چرخونه، می چرخونه و می آد طرفت ، زنجیرو تو هوا می گیری، طرفو با زنجیر می کشی جلو. جوری که نگاش می کنی می فهمه که مسجد جای گوزیدن نیس. ترسو تو چشاش می خونی. رنگش پریده. بهش می گی " بچه روتو زیاد نکن." یکی از پش می زنه تو سرت. زنجیرو از دس یارو گرفتی. بر می گردی و با زنجیر می زنی ، زنجیر دور گردن طرف پیچیده. می کشیش جلو. زل می زنی تو چشاش. ریده به خودش. می گی" نامرد از پش؟" حرف نمی تونه بزنه. تازه دو زاریت می افته که ده نفر دوره ات کردن. خوبیش انه که دختره این وسط زده به چاک. گردن کلفتی بی خوده. طرف که تو گوشی خورده می آد طرفت. حواست هس که دس روت بلن نکنه. هنوز زنجیر دور گردن اونیه که از پشت زده . طرف می اد جلو. زنجیرو می گیره. سی چل تایی از مردم دارن تماشا می کنن. یکی از این ده تا که از همه گردن کلفت تره می آد جلو. یواش بهت می گه شلوغ نکن و با ما بیا. می گی شما کی باشی؟ کارتشو در می آره. بسیجیه. می گی" باشه." باهاشون می ری دیگه. بقی شو که همه می دونن. چش بستن و زدن وزندون فرستادن. شانس می آری دانشجو نیسسی. خلاصه اون تو سیا بازی در می آری که نمی دونسسی و خیال کردی طرف مامور نیسسو یکی از این جووناییه که مزاحم دخترا می شه و اینا. شاهدتم کارت شناساییه طرفه که تا روش می کنه باهاشون رفتی. خوب زدنت. لب و لوچه ت ورم کرده. نای راه رفتن نداری. بزور حرف می زنی. توشون یه نفر هس که یه هوا معرفت داره. یا شایدم سیا بازه. هر چی که هس یه تعهد می دی که دیگه با اینا در گیر نمی شی . و قسم می خوری که نمی دونسسی اینا مامورن. اینجوری بود. این ریختی بود که ما در گیر شدیم. وگه نه ما سال هاس که تو شلوغیا با اینا دس به یخه نمی شیم. اخه اینا سه چار گروهن. با لباس، بی لباس. با لباس فرم، با لباس شخصی و با ریش. با لباس شخصی و بی ریش . خودشون خودشونو خوب می شناسن و هوای همو دارن. تو شون افغونی یم هس. کارت شناسایی شونو پیدا کردن که افغونی بودن. می گن اینا غیرت اسلامی شون اجازه نمی ده که کسی بگه این حکومت مردمی نیس. این تخم افغونم جناب منتظری تپوند تو پاچه مردم. هی داد زد که" بذارین دختراتون با اینا وصلت کنن تا شمار مسلمین زیاد بشه." خب خواب رهبری رو می دید که نشد. خیال می کرد با هوا داری از افغونا طرفداراش بیشتر می شن. مگه یادتون نیس می خواسسن جلال آقای فارسی رو جای رئیس جمهور بکنن تو پاچه مون و شیخ تهرانی سند افغانی بودنش و از ثبت واسناد مشهد کشید بیرونو گندش در اومد؟ اینا هر کی خایه شونو بماله خوبه . نباس ایرونی باشه. بگذریم. جون عشقی دو دیقه نکشید که ده نفر ما رو دوره کردن. ملت بیچاره هم که نمی تونن در گیر شن. حالا یا می ترسن و یا زن وبچه دارن و یا نمی خوان از کار بیکار شن. هر چی که هس فقط همین جوونان که در گیر می شن و کتک می خورن. این اصلاح طلبام که هر وخ این دانشجو ها می خوان در گیر شن می گن بهونه دسس فرصت طلبا ندید. ینی کتک بخورین و هیچی نگین! کتک بخورین تا ما سر جامون بشینیم. پنج ساله هی کجدار ومریز اومدن. هی سر ملت شیره مالیدن. هی واسه شون روضه خوندن که درس می شه. گفتن بذارین مجلسو بگیریم. مجلسم گرفتن. چی شد. ریدن بش. خلاصه داداش با این قوم به این آسونی نمی شه روی سعادت واسه ی این ملت دید. بناس ماها رنج بکشیم تا روزی که صاحب الزمان ظهور کنه. کی؟ وقت گل نی! آره داداش اینجوری بود . حالا شما بگو می شد ما واسسیم و یه الف بچه ترکمون بزنه به ما؟ نمی شد دیگه. وگه نه در گیر نمی شیم. ما سالهاس کاری به کار اینا نداریم. دم شمام گرم.

[Powered by Blogger]   
...