لات و لوتا 4
لات و لوت همونجور که گفتم خیلی وقتا با لوطی قاطی می شد. لوطی که در اصل لودی هس ینی با غیرت. جوونمرد، با معرفت، دست رسون. این آدم بیشتر وقتا یه راسسه رو می گردوند.از خایه مالا بنا بود خوشش نیاد. آدم رو راسسی بود. همیشه هم بنا بود هوای آدم ضعیفو داشته باشه. لوطی یم بنا نبود گردن کلفت محله باشه. لوطی اون صفت مردونگی ش بود که بهش لقب لوطی می دادن. لوطی یم گاهی تکیه دار می شد. ولی گاهی یم هوای حکومتو داش. لوطی حتم نمی باس سیا ست می دونس، بابت همینم بود که گاه که رگ غیرتش گل می کرد اشتباهی جهت می گرف. مثلن شعبون بی مخ و طی یب لوطی بودن. ولی تو بیسسو هشت مرداد شدن ضد مصدق. البته طی یب بعد توبه کرد و واسه اینکه مذهبی بود شد طرفدار خمینی و تو 15 خرداد شد ضد شاه و بعدم دسگیر و تو پادگان حشمتیه اعدام شد. لوطیا اهل زور خونه بودن. این ینی نه که عرق نمی خوردن وخانم بازی بلد نبودنا، نه، پا می داد اهل این کارام بودن! سیبیل چیزی بود که بیشتر لوطی یا داشتن. سیبیل، گاهی اینقد بلندش می کردن که میومد پایین و لب پایینی رم می پوشوند( هسسن آدمایی که بدون اینکه لوطی باشن سیبیلشون لب پایینی شونو می پوشونه). این البته با اسلام جور در نمی آد. چرا که آبشخور رو می پوشونه و تو اسلام درس نیس که مایعات که نوشیده می شه از صافی ی سیبیل رد شه. مسلموناش همیشه تکشو می چیدن که با اسلام در تضاد نباشه. عرق که می خوردن دیگه عادت بود که نوکشو با روی دس پاک کنن. سیبیل چیزی بود که می گن اون قدیما گروش می ذاشتن. ینی یه نخ سیبیلو طرف گرو می ذاش تا بگه که یه نفر دیگه آدم حسابیه یا نه! بابت سیبیل قسم هم می خوردن. خنده داره که مسلمین گاهی قسم رو سیبیل یه لوطی رو بیشتر از اماما قبول داشتن. البته به مو هم قسم می خوردن. یا گاهی واسه مقایسه بین دو تاچیز که کدوم با ارزش تره می گفتن" من یه موی سیبیل ... آقا رو به صد تا عین ... آقام نمی دم!" اینجوری بود دیگه. دنباله داره.
|