دو دفه كه آفتاب بزنه لب بوم و دو دفه كه اذون مغربو بگن، همه يادشون مي‌ره كه ما چي بوديم و چي شديم.
قيصر

وبلاگ‌هاي به روز شده‌ي اكسير   *************فرستادن نامه و نظرات      صفحه اصلي         آرشيو


Friday, February 21, 2003



بي خيال داداش!
بريز كه دسست درسسه و مردي. بريز كه اين دل لامصصب از دل ودماغ افتاده وترانه ي غمگين گوش دادن وزانوي غم بغل كردن كاري نمي كنه. بريز به سلامتي هر چي مرده كه اين روزا خونه نشين شده ودلش خونه. دلش از اين همه مادر جنده گي ودروغ خونه. خونه از دست يه مشت از خدا بي خبر كه به اسمش خوار مردمو گاييدن. تونمي ري سرم سوت كشيد. دلم گرف. عين بچه ها رفتم خونه وزدم زير گريه. آخه بابا كي تا حالا شنيده بود كه باباي يكي مي دونه كه دخترش تنشو مي ده به اين واون كه خرج خونه رو رو برا كنه؟ كه حقوق بابا به كرايه خونه هم نمي رسه وبا باهه خودشو زده به كوري كه نمي بينه وخبر نداره. تف به اين روزگار، تف به هر چي نامرده. خوار هرچي نامرده. نوش. جمال شمارم گرم كه تو اين اوضا چيزي تو بساطت داري كه غممونو كم كنه وبزنيم به طبل بي عاري. اگه نه كه عين خيلي يا كه نكشيدن قلبمون تا حالا واسساده بود. ما كه تا حالا آخوند جنده باز نديده بوديم. تو اوين آخوند بچه باز ديديم ولي آخوند جنده باز، از نعمت هاي آخونداس. آقا دم شما گرم ودسست درس كه مي دوني دواي دل گرفتگان چيه. كاش همه دمشون عين شما گرم بود وغم ملتو كم مي كردن. كاري كه تو مي كني اون دنيا رو داري. خدا خودش مي دونه بنده ي خوبش كيه وبنده ي بدش كي. اين كس و شعرا كه آقايون مي گن دكونه. فدات.

[Powered by Blogger]   
...