يه دونه از اون قرارا!
يه نگا مي اندازي به راس، يه نگا مي اندازي به چپ، يه نگام به ’پش. چسان فسان كردي و آماده كه كفترو بزني به بدن. بار اوله كه قرار گذاششي و خودتو ساختي كه چششو خيره كني. برق كفشات انقد هس كه زلفاتو توش شونه كني. صورت سه تيغه، جوري كه مورچه بخواد بالا بره ’بكس وباد مي كنه. يه هوا از اين ِكِرماي خارجي ماليدي روش كه خوش بو باشه ونرم. از اين خوشبو هاي خارجي يم افشون كردي رو لباست. نه زياد، انقد كه به نفس طرف حال بدي. پيرن پلويي كه داداشت از فرنگ واست آورده رو پوشيدي ، موها تو يه هوا جل زدي. كم، كم كم. كه اگه باد وزيد بهم نريزدش، اما اگه خواس افشونش كنه. چند تار مو رو از قصدي ول كردي رو پيشوني كه حال بدي. تو آينه كه چپ وراسسو ياتاقانو بر انداز مي كني خودت به خودت مي گي دمت گرم و غمت كم. مي زني بيرون. ماشين پسر عموتو قرض گرفتي كه كلاس ت بالا باشه. يه تعهد نامه ي محضري امضا كردي كه اگه خط بش بيافته باس درسسش كني. خلاصه روندي رو داري مي ري كه يا انقلاب مي شه يا خودت دسسي دسسي ريدي به آينده . آپارتمان يه خوابه ي پسر دايي هم ترو تميز و جارو شده با يخچالي كه توش همه رقم نوشابه هاي نجسسي پيدا مي شه و يه تخت خوابي كه مي شه بالا وپايين آوردش. خلاصه پيش در آمد آماده ي آماده س. حالا باس ديد رهبر اركستر چيكار مي كنه. قرارت ساعت 4 بعد از ظهره. يه ربع زود تر مي ري. دل تو دلت نيس، تمرين مي كني كه چي بگي. بعد ياد حرف بابات مي افتي كه مي گف:”خودت باش. هميشه خودت باش. مي شه سر مردم واسه يه مدتي شيره ماليد. ولي نه واسه هميشه. خودت باش كه رو سيا نشي .“ به خودت مي گي ” خودت باش.“ حالا مگه اين يه ربع مي گذره؟ هر ثانيه يه ساعته. گلوت’خش شده. مي پري تو يه نوشابه فروشي و يه كوكاي تگري مي مي گيري و مي ريزي تو حلقت. هنو 7 ديقه مونده. تمرين كردي كه جلسه اول سه نكني. يه تاكسي سر نبش خيابوني كه واسسادي نگه مي داره.در عقب وا مي شه. يه خانم كه عينك سياهي به چش زده از تاكسي پياده مي شه. يه نگا مي اندازه جايي كه تو واسسادي. قبل اينكه كرايشو بده دسسي واسست تكون مي ده. دو ديقه به 4 داريم. مي گي” كارت درسسه خوشگل خانوم“ لبات از دو طرف كش مي آد و تو هم دسسي تكون مي دي. تا حالاش كه بد نبوده. تو شيشه مغازه بغلي يه بار ديگه خودتو بر انداز مي كني. همه چي مي زونه. نم نم مي ري پيشبازش. كرايه رو داده و داره مي آد طرف تو. مي گي ”سلام خوشگل خانوم“. يه دونه از اون عشوه هاي مرد پسند تحويلت مي ده و مي گه ” سلام خوش تيپ!“ جا مي خوري. پشت تلفن دس به عصا تر حرف مي زده. كم مي آري. مي فهمه. ”شوخي كردم.همچين خوش تيپ خوش تيپم نيستي!“ طرف مي دونه چي مي گه و مي دونه كجا داره مي ره. ده ديقه بعد خونه هسسين. روپوششو در مي آره وپرت مي كنه رو مبل. هيكلش درسسه. راس. عين اسبي كه گردن بالا كرده باشه و راهشو نگا كنه. دس گيرت مي شه كه آفريدگار كارش درسسه. به بعضي يا همه چي رو يه جا مي ده وبه بعضي يام هيچي نمي ده! ” خونه ي خودته؟" يه آن مي موني.” تر تميزه“ مي گي ” نه مال پسر دايي مه.“ مي گه ” هنوز پيش مامان جونت هستي؟“ بعدش مي زنه زير خنده. دوزاريت مي افته كه طرف اهل حاله.’ زل زدي بهش. ” چي شد. بهت بر خورد؟“ هنوز زل زدي بهش. گوشي دسسشه. روسريشم ور مي داره. رو سري رو مي بره طرف مبل و دولا مي شه وآروم مي ذارش رو روپوشش. نفست گير كرده. آروم مي آد طرفت. ”شوخي كردم بهت برنخوره يه وقت!؟“ هنوز داره مي آد طرفت.،با يه دونه از اون نگاها كه سنگو آب مي كنه. چشاش سگ داره. گرفتت. عين بزي كه گير گرگ افتاده باشه ريدي به خودت. حالا چش تو چشت دوخته.” هميشه همين قدر تروتميز وخوش بويي يا چونكه قرار داشتي؟“ديدي آدم كف مي كنه، ديدي آدم خيال مي كنه خيلي بلده، خيلي حاليشه، خيلي زندگي كرده؟ ولي يه جا يكي پيدا مي شه وبهش بدل ميزنه؟ يكي كه اصلن خوابشم نمي ديدي؟ ديدي شير جلوي موش خبر دار واسسه؟ ديدي شاه جلوي كشاورز زبونش بند بياد؟ اينجوري بود. عين همين. با اون چشاي سياه سياه سياه كه از سياهي شب جلوش ’لنگ انداخته ’زل زده تو چشات و عين يه مار كه موشي رو طلسم كرده باشه طلسمت كرده ونمي توني جم بخوري. مي خنده. ” بشين. “ اگه اين بشينو يه ثانيه دير تر گفته بود شاشيده بودي به خودت. از خدا خواسسه خودتو پرت مي كني رو مبل. عرق كردي. هنوز اسبش داره مي تازه ” تب داري؟“ با سر مي گي” نِه“ ” مي خواي يه كم آب بخوري؟“ بازم با سر مي گي” نه“ مي شينه پيشت. گيج چشاي سياهي هسسي كه سگ دارن وسگاش بدون اينكه دندون نشونت داده باشن ترسوند نت. موهاش يه جوري موج دارن ووقتي سرشو تكون مي ده انگار يه نسيمي باهاش مي وزه رو صورتت. انقدر مهربون نگات مي كنه كه ترست مي ريزه. " نمي خواي از مهمونت پذيرايي کني؟" گيجي. پا مي شِي. مي پرسي" چي مي نوشي؟ " هر چي تو بنوشي" دو تا جام شراب قرمز مي آری . يکيشو مي دي به اون. تو چشاش نگا مي کني." به سلامتي ي چشايي که زبون مردا رو بند مي آره." جامشو جلو مي آره. مي زنه به جامت. بعد با هم مي نوشين. مي شيني پيشش. دسساشو مي گیری تو دسسات. داغن. بهت لبخند مي زنه. آر.م سرشو مي ذاره رو سينه ت. موهاشو نوازش مي کني. باقي شم که خودتون مي دونين دیگه. تا بعد. صفا.
|