|
وبلاگهاي به روز شدهي اكسير *************فرستادن نامه و نظرات صفحه اصلي آرشيو |
Friday, April 25, 2003
يه دونه از اون قرارا! 2
ساعت هشت بناس دوست دخترت بياد. خونه رو جارو كردي. ملافه ها رو شستي. پرده هارو شستي و اطو كردي. يخچالت پر از خوردنيه. شيريني و بستني هم خريدي. يه شيشه از اون شراباي خارجي كه فقط شيشه ش آدمو حالي به حالي مي كنه گرفتي با دو تا شرابخوري كه وقتي شراب توشه و شعله شمع افتاده رو ديواره ش آدم عشق مي كنه. يه شلوار پوشيدي كه نه چسبه و نه گل وگشاد. جورابا با پيرهني كه دو روز گشتي تا پيداش كردي مي خونه. از اين پيرهنا كه راحته و مي شه آستينشو يه هوا زد بالا و يقه ش جوري دوخته شده كه يه كم از سينه رو نشون مي ده. كمي مو كه اعلام مي كنه نگا كن وحال كن و اگه مي خواييش باس صاحبشو راضي كني. يه دسته گل خريدي كه تو نور شمع و بغل شرابخوريا، جلوه يي به ميزت داده كه تا حالا نديده بودي. خوب چسان فسان كردي. پا دريتو عوض كردي. همه جاي خونه رو گرد گيري كردي. دل تو سينه ت داره تند تند مي زنه. يه جوري هولي. بار اوله و باس تحت تاثير قرارش بدي. از يكي از رفيقات كه موسيقي حاليشه يه سي دي گرفتي كه آرومه و آدمو مي بره يه جاهايي. به رفيقات سپردي زنگ نزنن. وانو دستشويي رو جوري ساييدي كه انگار ديروز خريدي. آينه يه لكم روش نيس. خلاصه جوري تر وتميز كردي كه خونه تكونياي مادرت شباي عيد يادت مي آد. سه ماهه داري ازش مي پرسي كه بياد خونه ت. نمي گه نه. نمي گه آره. يه جوري گذاشتت سر كار. چن دفه خواستي بگي برو بابا. اما جوري كه حرف مي زنه و نگات مي كنه ُُجربزه ش نيس كه بهش بگي. قد وبالاش راستِ راست. موهاش تا رو شونه هاش مي رسه. صاف ونرم. از اون نرما كه هر وخ سرشو مي آره پايين موهاشم باش مي آن پايين ووقتي دوباره سرشو بالا مي گيره باس بادستاش بزنشون عقب. و اينكارو انقد قشنگ مي كنه كه هميشه يه جوريت مي شه. چشاش از اوناس كه مي خندن. از اونا كه بهش مي گن شيطون. تندحرف مي زنه ولي بسكه نازه ايرادي نداره. باهاش خيلي وقته كنار اومدي. بعد از سه ماه كه زير گوشش خوندي و ثابت كردي كه پسر خوبي هستي، گفته باشه. حالا باس ببينه كه ترو و تميزي و بريز بپاش نداري و كارات درسته. ده دقيقه ديگه بناس هشت بشه. ده دقيقه ديگه بناس زنگ درو بزنه. ده دقيقه ديگه بناس اوضات از اين رو به اون رو بشه. يه كم آب مي خوري كه اعصابت ميزون شه. يه نگاه ديگه مي اندازي دورو برت كه هيچي ناجور نباشه. همه چيز مرتبه. همه چيز سر جاي خودشه. تلفن زنگ مي زنه. دوستات كه مي دونن نباس زنگ بزنن. كيه؟ بي خيال باش. هر كي كه هس خودش دوباره زنگ مي زنه. تازه مي تونه پيغام بذاره. پيغام نمي ذاره. هشت مي شه. زنگ درو نمي زنن. هشت و پنج دقيقه مي شه زنگ درو نمي زنن.حالا مگه اين لحظه ها مي گذرن؟ به خودت دلداري مي دي. شايد تو شلوغي گير كرده. شايد پنچر كرده. شايد تصادف كرده. نه خدا نكنه تصادف كرده باشه. يهو يادت مي آد جوجه يي كه تو اجاق گذاشتي وقتشه. چه جوجه يي شده. بريون. از اونا كه انگشتاتو مي ليسي. هشت و بيس دقيقه شده. روي جوجه رو دوباره با كاغذ آلومينيومي مي پوشوني. درجه ي اجاقو مي ذاري روي خيلي كم. جوجه رو دوباره مي ذاري تو اجاق كه سرد نشه. هشت ونيم شده. نگران مي شي. اگه نمي خواس بياد دسس كم مي تونس زنگ بزنه و بگه نمي شه. شايد اوني كه زنگ زد اون بوده؟ ولي چرا پيغام نذاش؟ هشت وچهل و پنج مي شه. تلفن دوباره زنگ مي زنه. فكر مي كني حالا كه اون نيومد، بهتره جواب بدي. شايد مادرت باشه كه هر از گاهي زنگ مي زنه. جواب مي ديش. اونه. نمي دوني چي بگي. مي گه چرا جواب تلفنو نمي دي؟ مي گي كدوم تلفن؟ مي گه يك ساعت پيش زنگ زدم. چاخان مي كني: تو دسشويي بودم. چرا پيغام نذاشتي؟ مي گه فكر كردم نيستي! مي گي خيالت من همچين شبي رو يادم مي ره؟ مي گه از كجا بدونم؟ مي گي زنگ زدي بگي دير مي آي؟ مي گه آره. مي گي چيزي كه نشده، حالت كه خوبه؟ مي گه آره. مي گي چي شد دير كردي؟ مي گه خواستم ببينم مي توني يك ساعت بيشتر چشم براهم بموني؟! مي گي اي نامرد! مي خنده. مي گه حالا نمي خواي درو برام باز كني؟ مي گي مگه پشت دري؟ مي گه پس چي فكر كردي؟!مي گي پس چرا در نزدي؟ مي گه درو كه نمي زنن، درو واز مي كنن! تا بعد. صفا. Monday, April 21, 2003
تخم جن!
تخم جن بناس كه آفريده يي باشه كه بابا مامانش جن هسسن. جن هم يني پري و يا ديو. ولي اين يكي از تعريفاشه. ما بهر كي كه خيلي تند و تيز باشه و زبل، كسي كه تو هر شرايطي گليمشو از آب بيرون مي كشه، كسي كه مي دونه چه ريختي با شرايط جور بشه و فدا نشه، كسي كه آسون نمي شه سرش شيره ماليد ، خلاصه آدمي كه بار خودشو بدوش مي كشه و محتاج كس ديگه نمي شه، مي گيم. اين تعريف در مورد بچه ها کمي فرق داره. تخم جن بچه يي هس كه شيطونه، با نمكه، تند وتيزه و نمي شه سرش كلا گذاش.انقد با هوشه که گاهي سر آدم بزرگا هم کلا مي ذاره! اگه مي خوايين يكي از اين تخم جن ها رو بشناسين يه سري برين سايت اكبر آقاي سردوزامي و ببينين اين فسقلي ي با نمک با اكبر آقا چيكار مي كنه! |