بیچاره خر!
من همیشه دلم واسه خر سوخته. خریکی از کاری ترین حیووناس، غذاشم هر وخ دادی دادی. یه مشت یونجه می ریزن جلوشو طفلی از خروس خون تا شب واسشون کار می کنه. تازه یه هوام که خسته می شه بهش سیخونک می زنن. یادمه بچه که بودم نمکی ی نامرد با سیخونکش کفل های خرشو سوراخ سوراخ کرده بود. آی ازش کفری بودم! خر تو ادبیات ما ینی بزرگ، قوی ، زیاد. خر خون، خر کار،خر فهم کردن، ( اشتباه نکنین این ینی خیلی فهموندن. ینی خیلی زور زدن تا به یکی فهموندن و نه کسی که مثل آدم نفهم باید بهش درس داد) خر پول، خر سبد، خر پا، خر گوش،و ... حالا ولی ما ایرونیا و حتی خارجیا گاه به آدمای خنگ و نفهم می گیم خر. این جدی توهینه به خر. خرو اگه یه بار از یه راهی ببرین دیگه یادش نمی ره. خر خیلی با هوشه. خیلی حواسش هس. خیلی یم می فهمه. حالا وقتی گاهی می گن فلانی خره من دلم واسه خره می سوزه. چون این توهین به خره و نه فلانی. این فلانی می تونه هر کی باشه. باغبون ، خیاط، کفاش، رئیس، کارمند، هنر پیشه، سروان، وزیر ، نخست وزیر، رئیس جمهور، رهبر، هر رهبری، از رهبر یه حزب بگیر تا رهبر موسیقی و یا گروه مسافران و یا یه کشور. به نظر من تو همه ی اینا رهبرای کشورها از همه نفهم ترن. بخصوص اونا که خیال می کنن با زور می تونن همیشه سر قدرت باشن. رهبرا اگه با هوش باشن می دونن که اینروزا برا سر کار موندن باس یا مردمو داش و یا رهبرای دیگه رو. بخصوص گردن کلفتا و پولداراشو. اونا که فکرمی کنن با گروه های سر کوبگرشون واسه همیشه می مونن جدی نفهمن. حالا بعضی رهبرا می دونن که مردمو ندارن. واسه همین چسبیدن به گروه فشارشون. این گرو های فشار نه رهبر می شناسن و نه مرامی دارن. اینا هر کی سر قدرت باشه مجیزشو می گن. فرقم نداره کی باشه. و تازه رهبری که مردم بخوانش احتیاجی به گروه فشار و فدایی و چاقو کش و قمه کش و قداره بند نداره. مردم پشتش هسسن. خب بعضی شون بازم نمی فهمن. چرا که کونشنو دادن دم شاخ گاو. ینی که رهبرای کشورای دیگه رم قبول ندارن. اینا بازی ی قدرتو نمی دونن. نه مردمو دارن و نه گردن کلفتا رو. فاتحه! همه اینا اصلن هیچی. با با کی جاودانیه؟ کی همیشه زنده س؟ کی می تونه واسه همیشه بمونه؟ چرا نمی فهمین؟ اسلام برای مردمه. اسلام هزار و چارصدو چن سال پیش اومد که به مردم کمک کنه. حالا اسلامو کردین یه لو لو جلوی مردم. مردم بنا نیس از اسلام بترسن. بنا نیس از اسلام رم کنن! با این راهتون مردمو از اسلام رموندین! بیسسو پنج ساله دارین به ملت َبَدل می زنین. تا کی می خوایین به مردم دروغ بگین. دینم مگه آژدان می خواد؟ دینم مگه کشوره که در خطر باشه؟ دینم مگه سیب زمینی یه که فاسد بشه؟ دینم مگه زوری می شه؟ گیریم شما نیت خوبی دارین. با زور که نمی شه. گذشت. هر چی که با زور باشه مثل درخت بی ریشه س. یه تند باد دمرش کرده و فاتحه ش خونده س. حا لا رهبرایی که خیالشون با زور می تونن سر قدرت بمونن نمی فهمن. اگه می فهمیدن که از تاریخ درس می گرفتن. با با مگه بیسسو پنج سال پیش دودمان دو هزار و پانصد ساله رو ندیدین چه جوری کمتر از یه سال رفت تو دل تاریخ؟ مال شمام می ره ها. حالا امروز نه، فردا. قبل اینکه دیر بشه و مردم دیوونه بشن و یا دیوونه شون کنن از خر مراد بیایین پایین و بذارین ملت خودش هر کیو می خواد و هر چیزی می خواد انتخاب کنه. با قمه و چاقو و زنجیر و پنجه بکس ، کابل و ساطور و اینا شاید یه مدت دیگه هم بمونین، ولی هر چی بیشتر کشش بدین آخر و عاقبتتون بد تره. این چاقو کشا اوضاع رو که خراب ببینن چاقوهاشون شیکم شما ها رو زود تر از هر کس دیگه سفره می کنه ها! از ما گفتن . خود دانی.
|