دو دفه كه آفتاب بزنه لب بوم و دو دفه كه اذون مغربو بگن، همه يادشون مي‌ره كه ما چي بوديم و چي شديم.
قيصر

وبلاگ‌هاي به روز شده‌ي اكسير   *************فرستادن نامه و نظرات      صفحه اصلي         آرشيو


Friday, July 18, 2003

چه جوری می شه کون یکیو آتیش زد؟
یه سربه کلمات زدم ( سایت آقای سر دوزامی) نوشته بود که " یک آدم مبتذل نا مه یی نوشته به یک آدم مبتذل دیگرو یک مشت دری وری به من ( سردوزامی) و ناصر زراعتی گفته و گویا یک مبتذل سومی هم هم نامه های این مبتذل ها را گذاشته توروی صفحه اش تا کاسبی اش بهتر بچرخد.اما من اسم هیچکدام از این مبتذل ها را روی صفحه ام نمی نویسم تا اونجای مبتذلشون یک جورهایی آتیشی بشود.."
یادمه که ما ایرونیا می گیم " آتیش به جونت بیافته" خب حالا اکبر آقا با زرنگی گفته که " آتیش به کونتون بیافته" همون حرفه ها، منتها فقط حرف جیم با حرف کاف عوض شدن. گفته ی اکبر آقا همه شم عوضِ عوض کردن نیسسا، یه کمش. همونقد که که اونجا روآتیشی کنه. من که نمی دونم این سه تا مبتذل کی هسسن و راسسش دلممم نمی خواد بدونم. تا بخوایین آدم مبتذل، خیلی شونم ولو شدن تو اینتر نت. سر زمین آزاد که می گن همین اینتر نته. البته اگه گردن کلفتای روزگار بذارن. حالا که هی صافی می زارن و ویروس می فرسسنو کرم می ریزن. ولی هنوز آزاد ترین قلمرو اینتر نته. می شه رف توشو هر چه دل تنگت می خواد بگو توش کرد!از مطلب دور نشم. ما می گیم کونت بسوزه. کونشو سوزوندم. اینا رو می گیم. اکبر آقام همینو گفته. ولی سوختن با آتیش گرفتن فرق می کنه. سوختن می تونه گاهی دل بیننده رو بسوزونه، ولی آتیش گرفتن اونجای یکی، خنده داره. مبتذل همیشه دنبال اسم ورسمه. هر کاری می کنه که مطرح بشه و اسمش به زبونا بیافته. اکبر آقا با زرنگی نگفته اینا کین. چیزی که مبتذل ها دلشونو واسش صابون زده بودن. حالا خیال کنین سه تا آدم دارن را میرن و یهو کوناشون الو بگیره! جوری که هر سه تایی دسساشونو بچسبونن به کونشونو داد بزنن و در رن! اگه هم یکی پرسید چی شد؟ بگن سر دوزامی اسمامونونگف و ما کونامون آتیش گرف. این اگه بشه خب خیلی سه س. خیلی خنده داره . سه تا آدم گنده که دس به قلم بردن و مبتذل گفتن حالا دس به کون دنبال یه آفتابه آبن! این سر دوزامی می تونس ور داره مث خیلیا جواب بده زور بزنه که ثابت کنه اینا دروغ گفتن و خورده حساب دارنو از این حرفا. گمونم هیچ کدوم نمی تونس به این قشنگی ی - یه جورایی اونجای مبتذلشون آتیشی بشود- باشه. تازه یکی از گفته های معروفو با یه جابه جایی جیم با کاف، کار برد تربیتی هم بهش داد. " اگه می خوای نویسنده های مبتذلو خراب کنی با نگفتن اسمشون آتیش به کونشون بنداز. " اونم از راه دور و با یه حرف! خلاصه اکبر آقا دمت گرم. کاش خیلی از ما ها به جای جوابیه و وقت مردمو هدر دادن مث اکبر آقا می تونسسیم گفته های معروفو دس کاری کنیم. هم جواب دادیم، هم اسم نبردیم، هم کون سوزوندیم و هم از گفته های معروف بهره گرفتیم!

Thursday, July 17, 2003

همیشه باس یکی دیگه رو سرنش کرد!
یه روز یه آدمی نشسسه بود و فکر می کرد چه جوری می شه پولدار شد، رفته بود تو هپروت و چش دوخته بود به دور دورا. اینقد تو فکر پول پارو کردن بود که یادش رف قرار یه مصاحبه داش. قرار بود بره یه جا واسه کار. ولی بسکه تو هپروت پول پارو کردن بود قرار یادش رفت و کار بی کار. دو سه تا فحش به زمین و زمون داد و سه چار بارم چیزشو حواله ی خودش کرد که چرا یادش رفته. خیلی دمغ شد. همونجوری که حالش گرفته بود ورو زمین ولو بود به این نتیجه رسید همش از بخت بد خودشه. خلاصه گف من ریدم به این شانس، ریدم به این سر نوشت، ریدم به این روزگارو خلاصه با شیکم خالی انقد رید که دلش ضعف رف! دسس آخر همه ی گناها افتاد سر شانس بد بخت. آخه کسی دیگه رو که نمی شد سرزنش کرد. خودشم که آدم بنا نیس سر زنش کنه. حالا حکایت این حکومته. از اول که قدرتو گرف، بسکه هول بود هر کون نشوری که خایه شو مالید شد وزیر، شد وکیل، شد نماینده، شد رئیس، نه که حکومت اینکاره نبود، هر کاری افتاد دسس آدمی که دو زار راجع به اون کار نمی دونس. آخوندام که زیر خایه امام رژه می رفتن و خیالشون اینم روضه ی پنج تنه که باس بخونن. اول این توده یی یا ، و مجاهدین وچپ واسه اینکه به یه نوایی برسن کمک کردن، ولی یادشون رفته بود که درسسه آخوند کشور داری بلد نیس ولی چیزی یم به چپ و مجاهد نمی ده، خلاصه این طفلیا کمک کردن و آخرش تا بیخ رف تو پاچه شون. اونام شروع کردن آخوندا رو سر زنش کردن. با با اگه تو حالیت نیس با کی داری کنار می آی خودتو سر زنش کن نه آخوندا رو. خلاصه آخوندا با کمک اربابای خارجی تا حالا هر جور بوده دووم آوردن، ولی هنوز که هنوزه نمی خوان قبول کنن که ایرادای مملکت بخاطر نا بلد بودن خودشونه، یه لو لو درس کردن به اسم " دشمنان خارجی " و شیطان بزرگم که همیشه هس دیگه. حالا موندن که با شیطون کنار بیان یا نه؟ اگه کنار بیان که ینی بیس و پنج ساله دارن ُگه زیادی می خورن، اگرم کنار نیان که ریدن. ولی هیچوخ خودشونو سر زنش نمی کنن. این مشکل ما ایرونیاس که طاقت انتقاد نداریم چه برسه انتقاد از خود. ما اگه اینو یاد بگیریم اوضامون خیلی بهتر از اینی که هس می شه. ولی آخوند جماعت تا نفس داره نمی گه اشتباه کرده، اگرم بگه واسه سیاه بازیه و برای خر کردن بیشتر مردمه. یادتونه خمینی اوایل که می خواس زیر آب بازرگان و دارو دسسه شو بزنه گف ملت من اشتباه کردم که پیر مردی رو برای نخست وزیری انتخاب کردم، معذرتشم یه لا پایی دیگه تو پاچه ملت بود. با زرنگی یه خونه تکونی کرد که که هر کی دورو ورشه خایه مال باشه تا اون هر چی می خواد بگه و هر کاری می خواد بکنه.

Wednesday, July 16, 2003

روضه ی ِمی یت.
یه رو یه گنده لات داش از یه کوچه رد می شد، دید یه جوونی داره با یه آخوند بحث می کنه. جوونه جوش آورده بود ، بد جوری، لباس سیا تنش بود و داش گریه می کرد و سر آخونده داد می زد. آخونده آروم آروم بود. جوری که به نظر می اومد که جوونه داره سر یکی دیگه داد می زنه. جوونه می گف" جدت بزنه به کمرت، یه روضه مگه چیه که صد تا بابتش می خوای. " آخونده هم خونسرد می گف. " اگر ماشینت پنچر بشود چکار می کنی؟ باید ببریش پنچری و پولش را بپردازی درست است؟ هر چه که بخواهند باید بپردازی. آنجا چانه نمی زنی، با ما چانه می زنی. انصاف است ؟ " جوونه هم می گف " لامصب ندارم، خودت که وضع ما رو دیدی، صد تا ندارم، نصفش کن، محض رضای خدا، محض رضای امام حسین، اگرم نه، بقیشم بعدن می دم. " آخونده می گفت " به پنچری هم همین را می گویی، بقیه اش را بعدن می دهم ؟ " جوونه دیگه آمپرش خیلی بالا رفته بود، صورتش قرمز شده بود و یهویی پرید رو آخونده " من خوار هر چی آخوند عین تو رو گاییدم" و با مشت خوابوند تو صورت آخونده. آخونده زارتی افتاد رو زمین. گنده لاته یکی گذاش تو گوش جوونه و بهش چشمک زد، بعدم دست آخونده رو گرفت و بلندش کرد. گف " حاج آقا چی شده؟ " آخونده گف " خودت دیدی دیگر، کوباند توی صورتم!" گنده لاته گف " منم زدمش، جوونه، نمی فهمه. حالا قضیه چیه؟ " جوونه رف که بگه " این نامرد.." گنده لاته گف " تو خفه شو، برو اونور واسسا." بعدشم دوباره یه چشمک دیگه زد که ینی بی خیال. آخونده گفت " ما را برای نماز میت دعوت کرده اند. پولش را ندارند. هر جا که می روند پول دارند به ما می رسند چانه می زنند. این درست است؟ خوبیت دارد؟ " گنده لاته گف " حساب ایشون چقده ؟ آخونده گف ؟ سر تا پایش صد تومان. آنهم چانه دارد؟ انصاف است از آن ور شهر با پای پیاده بکوبم تا این ور شهر و بما بگویند نماز میت را قسطی بخوان؟ " گنده لاته دس کرد تو جیبشو دو تا صد تایی کشید بیرون. " این صد تا بابت روضه و این صد تام بابت مشت. خوبه؟ " جوونه گف " داداش شما داری اینا رو پر رو می کنی ، شما.. " گنده لاته گف " خفه شو! حاج آقا شمام بفرما روضه تو بخون که دیر ت نشه. آخونده رف تو خونه. گنده لاته هم رف پیش جوونه. " دردت که نیومد؟ یواش زدم، می بخشی. " جوونه گف " بی خیال . خیلی ممنون بابت پول. بعد تقدیم می کنم. " گنده لاته گف " بذا به حساب رفاقت. فقط می خوام اینو بت بگم، با آخوند جماعت بحث نکن. هر چی بگی اونا حرف خودشونو می زنن. کیت مرده؟ " " بابام. بیکار بود. همش پنجاه تا داریم، نامرد روزای عادی ده تومن می گیره روضه می خونه ، امروز می گه صد تومن. والله نداشتیم، مجلسو ول کرد و زد بیرون، دنبالش اومدم، هر چی قسم و آیه که نداریم تو گوشش نمی ره، زدمش." " خوب کردی! ُ شل زدیا! خون مون نیومد. اینا رو یا نباس زد، یا باس همچین زد که تا یه ماه نتونن روضه بخونن. می شناختیش؟ " " آره بابا، ده ساله می آد واسه مون روضه می خونه، هی گفتم نصفیشو بعدن می دم چسبیده بود که یا همه شو می دی یا نمی خونم." گنده لاته زد رو شونه ی جوونه و گف " روضه خونه دیگه! می شه مام بیاییم یه فاتحه بابت روح بابای خدا بیامرزت بخونیم؟ " جوونه گف " قدمتون رو چشم ما. بفرمایین."

Monday, July 14, 2003

یه همه پرسی کلید حل مشکلاته!
ایرون کشور غریبیه، خیلیا اومدن و توش تاخت و تاز کردنو ویرونی ببار آوردن، ولی ایرون همون ایرون موند. از بی لیاقتی ی بعضی شاها بخشایی از مملکتم از دس رف. ولی ایرون ایرون موند و ایرونی ایرونی، آخرینشون عربا بودن که حمله کردن و هر چی داشتیم ویرون کردن و دینمونو عوض کردن و یه سری خایه مالم مث همیشه عین مگس که دور گه جم می شن جم شدن دور وبر حاکما و ریدن به این مملکت. با این حال ایرونی عرب نشد، عرب بشو نیس، حالام بعضی از این آخوندا بدشون نمی آد ریشه رو قطع کنن، ینی تاریخ ایرانو ببرن تو این هزار و چارصد و اندی سال. انگار از اول بشریت اسلام تو ایرون بوده، بماند که تاریخ هنرمون بروایتی 7000 ساله س ، اینا همه چی رو از این هزارو چارصد سال حساب می کنن. خلاصه عربا( حالا دیگه گذشته و حساب نژاد پرسسی و اینا نیس، فقط واقعیته که می گم. ینی نمیشه به عربا گف حتی مسلمونا، چونکه تو خیلی کشورای دیگه هم مسلمون هس. از شیطون بزرگ بگیر تا چین و آلمان و خلاصه هر جا که بری مسلمون گیر می آد. ینی ناگزیری بگی عربا) اومدن و ترکیب مملکت ما رو ریدن توش. می دونم این مسلمون نما ها حالا دل درد می گیرن و فغان سر می دن که واویلا به اسلام بد گفتی و اینا، اصصن حرف اسلام نیس، حرف آدماییه که حمله کردن به یه کشوری که هیچیش شبیه اونا نبود و ریدن توش. خوشتون می آد بیاد ، نمی یادم ماتحتتونو بزنین تو آب سرد!
بله اینجوری بود که فرهنگ خایه مالی تو ایرون، فرهنگ چاپلوسی و خدا سازی، فرهنگ مادمجون دور قاب چیدن و از یه آدم معمولی که با شانس و یا زور سر صندلی ی قدرت نشسسه غول ساختن و سایه خدا ساختن و ... تقویت شد. شک ندارم چاپلوسی همیشه و همه جا بوده، ولی این روایت ی که الان تو ایرونه یه چیزیه که نمونه نداره. احترام به یه کسی یه چیزی، ولی این همه بال وپر دادن به یه آدم، دیگه والله باعث شرمندگیه. بدبختی اینه که طرف یواش یواش باورش می شه که یه چیز دیگه اس، انگار از اونجای مامانش مث هر آدم دیگه یی بیرون نیومده! انگار آسمون دهن وا کرده و این بابا افتاده پایین، انگار طرف همسایه آخدا بوده و گاهی باهاش توپ بازی می کرده. چاره ی این مملکت تو اینه که مذهب باید از سیاست جدا بشه، اینکه می گم مذهب منظورم فقط اسلام نیستا، هر ایده ی مذهبی، هر چیزی که مسایلو با آسمون و خدا ربط می ده باس بره بیرون از سیاست. هر کی دوس داره تو خونه ش یا مسجد، یا کلیسا یا کنیسا و یا تو آتیشکده ها با خدا راز و نیاز بکنه و عبادت کنه و ... ولی اینو قاطی سیاست و مملکت داری نکنه. می دونم الان آخوندا اونجاشون می سوزه و می گن طرف کافره و اینا، ارواح شیکمتون، ما خیلی یم به عقاید مردم احترام می ذاریم، ولی حساب ملت و مملکت از این سیا بازیا که شما را انداختین جداس. شما اگه راس می گین که ملت شما رو می خواد و می گه اسلام باس قاطی ی سیاست باشه یه همه پرسی بذارین و ببینین ما راس می گیم یا شما؟ اگه نمی ترسین و دروغ نمی گین بذارین دیگه. خودتون خوب می دونین که این حکومت واسه تون نوندونیه و ربطی به اسلام و مسلمونی نداره، یه همه پرسی نشون می ده که کی راس می گه و کی دروغ.

[Powered by Blogger]   
...