بگو چته؟
ببین جون هر کی دوس داری لب ور نچین. اگه از من دلخوری بگو، بگو تا ببینم حق داری یا نه. اگرم از من دلخور نیسسی و چیز دیگه یی آزارت می ده بگو تا من خیالم راحت شه. هیچی که نمی گیا، بیشتر حال گیره. اگه داد بزنی، اگه دری وری بگی، اگه پایین بالامو یکی کنی بهتر از اینه که لب ور بچینی و سگرمه هاتو تو هم کنی. تازه آدم نمی دونه چیکار کنه. نمی دونه بابت خودش تو لبی یا از یکی دیگه دلخوری. آدم اگه بدونه می گه ببخشین. اگه یکی دیگه باشه آدم می دونه که بره و حال طرفو بگیره. ولی اینجوری ما رو حیرون می کنی و نمی دونیم چیکار کنیم و چی بگیم. هیچی بد تراز بلاتکلیفی نیس. آدم آویزونه، از سر ، پا در هوا، گیج، در مونده که چیکار کنه. جون خودت این پا در هوایی ی ما از لب ور چیدن شما بد تره. اینو بهت گفتم ودارم بازم می گم. خاطرت خیلی پیش ما عزیزه، ما خیلی چاکریم، خیلی دس به سینه تیم، اما اگه بخوای با ما این ریختی تا کنی آبمون تو یه جوب نمی ره. ما نه حوصله ی این بازیا رو داریم و نه ریخت این کاراییم. ما رو راسسیمو دوس داریم باهامون رو راس باشن. تولب رفتن و اخم کردن و اینا ، اونم بدون اینکه بدونیم چی شده و چیکار کردیم حال گیره و خوشمون نمی اد. پس بی رودر واسسی بگو از ما دلخوری یا از کس دیگه. بگو. اگرم خیالت با این قیافه ما رو بیشتر کشته ی خودت می کنی باس بگم کور خوندی و ما فقط حالمون گرفته می شه و کاسه صبرمون سر می ره و اونوخ می ریم تو مود ُگه مرغی شدنو حال می گیریم. حالا جون هر کی دوس داری یه کلمه بگو چی شده و چرا تو لبی. تا سه می شمرم اگه گفتی که گفتی اگرم نگفتی با اجازه ت ما می ریم تا شما با خودت باشی و حال کنی. یک، دو، سه. زت زیاد. دیدار به قیامت!
شبنامه های قیصر
2- شبه دیگه. برنامه تلویزیون که تخمیه، بیرونم که جایی نیس که بری و بشینی و حال کنی. محرمه و ُدُرس نیس که بیرون از خونه صفا کرد. ( یه وخ به عزت مسلمین بی احترامی می شه.) بهتر اینه که بشینی خونه و واسه خودت حال کنی. می ری تو فکر. می ری تو فکر که دو تا آدم می افتن رو هم و یه کارایی می کنن که بعدش یه موجودی به دنیا می آد که بهش می گن آدم. ینی دو تا آدم که با هم بخوابن و از اون کارا بکنن تخم آدمیزاد می کارن. معلوم شده که پسر یا دختر بودن بچه هم هیچ ربطی به مامان بیچاره ش نداره. بسته به نوع نر یا ماده بودن تخم باباشه( اسپرم). تو همین فکرا بودم که گفتم چه خوب می شد آدم می تونس تخم هر چی رو بدس بیاره و تو زمین چالش کنه. هر چی. تلویزیون؟ رایانه؟ ِسل فون( موبایل، تلفن همراه)، عین تخم سبزی و اینا تخم این چیزارو کاشت و بعد محصولشو درو کرد!؟ اگه می شد مثلن، تخم جاکشا رو اصلن نمی کاشتیم. تخم نامردا رو سقط می کردیم. تخم با حالا، با معرفتا، آدمای مهربون، خوش اخلاق، خوش قیافه، خوشلگلا، با نمکا، و این جور تخمارو می کاشتیم. خلاصه یه دنیایی می ساختیم که نه توش نامرد بود و نه حریص و نه قرمساق و نه جاکش و نه مال مردم خور. مدینه ی فاضله رو می ساختیم. بدون هیچ انقلابی. چون همه ی انقلابیا بعدش می شن آدم کش و قدرت دار و دمار ملتو در می آرن. تو همین فکرا بودم که داشتم فکر می کردم با تخم آخوندا باس چیکار کرد؟ باس نابودشون کرد و یا بردشون تو قرنطینه؟ باس با اسید از تخم انداختشون یا که بردشون ُکره ی ماه؟ می دونین که اینا بهم درجه می دن. با طلبه گی شروع می کنن و می شن مرجع تقلید. رو همین دو تا واژه باس واسساد. طلبه؟ دقت کردین که اگه ه شو وردارین می شه طلب! ینی ُجستن، خواستن. تو فارسی ینی پولی که به کسی داده باشی و به شما بدهکار باشه. اینجا رو داشته باشین. طلبه ینی کسی که طلب می کنه. ینی کسی که می خواد. به زبون کوچه وبازار ینی طلبکار! ینی ملت به اینا بدهکاره. خب البته آخوندا زرنگن. اگه ازشون بپرسی می گن طلبه ینی دانشجو. ینی کسی که به بدنبال دانش اسلامیه. تو واژه نامه هام اگه بگردین همینه. ینی کسی که دنبال علم قدیم باشه که بیشتر مقصود همون دانش اسلامیه. ولی اون چیزی که ما تا حالا از این گروه دیدیم( مرجع تقلیداشون نونشون تو روغنه، ماتحت مبارکشونو می ذارن زمین و ملت خر واسه شون پول می فرسسن. هر از گاهی یم یه فتوایی می دن ومی رینن تو مملکت.) این بوده که اینا از طلبه همون معنی ی طلبکارشو گرفتن. انگار ملت به اینا بدهکاره. اینو اما نمی گن که. زرنگن. ادای افتادگی و اینا رو در می آرن و گنده هاشون می گن ما خدمتگذار مردمیم، مردم ولینعمت ما هسسن، مردم باید تصمیم بگیرنو... از این جفنگها. اینو همیشه می گن. اینو همیشه می گن و با همینم سواری می گیرن. وگه نه ما که می دونیم کل ملت ینی کشک. یه فتوا( اینروزا حکم حکومتی ) می دن و دمار ملتو در می آرن. راسسش هر وخ حرف از آخوند می شه آمپر قیصر می ره بالا و موضوع از دسسش در می ره. داشتم می گفتم با تخم آخوند باس چیکار کرد؟ اگه کسی می دونه و نظر درسسی داره تو گویا و یا جای دیگه بنویسه تا ملت تکلیفشو با تخم آخوند روشن کنه. شاید تو قرن بیسسو یکم، خاور میانه راه به سوی خوشبختی رو پیدا کنه و ایرانم توکشورای دنیا بتونه سرشو بالا بگیره.
|