دو دفه كه آفتاب بزنه لب بوم و دو دفه كه اذون مغربو بگن، همه يادشون مي‌ره كه ما چي بوديم و چي شديم.
قيصر

وبلاگ‌هاي به روز شده‌ي اكسير   *************فرستادن نامه و نظرات      صفحه اصلي         آرشيو


Thursday, June 03, 2004

آخدا بسه مونه!
بدبخت که باشی فرق نمی کنه خونه ت کجا باشه. تو بم یا تو لار یا تو مازندران و یا تو قزوین و یا که تو راه باشی که بخوای بری شمال که آبی به بدن بزنی و یا هوایی تازه کنی. بد بخت ُمهریه که رو پیشونیت خورده و فرقی یم نداره که وقتی زمین مست می کنه و از کثافتایی که مردم به خوردش دادن بالا می اره و همچین دلش بهم می خوره که هر تکونی که بخودش می ده یه گروهی رو بی خانمون می کنه و یه گروهی رم می فرسته زیر زمین. زلزله که بشه همیشه بد بختان که می رن. که بی خونمون می شن. که سیاه پوش می شن. هنوز یه گوشه ی بم ساخته نشده و هنوز بوی خون اونایی که رفتن تو همه ی فضای شهر بم پخشه وهنوز یاد و درد اون بلا از دل ایرونیا بیرون نرفته که یه تیکه دیگه از این خاک نفرین شده( مملکت امام زمون که سربازاش گمنامن و تو دست هر کدوم یا یه ساطوره و یا یه قمه و پنجه بکس و... ) می لرزه و همراهش یه گروهی یم می رن زیر خاک و باز سیاه پوشون می شه و باز دست گدایی ی دولت ولایت فقیه دراز می شه و می گه شب جمعه س و کمک کنین تا خدا رفته هاتونو بیامرزه! و باز ملت یادشون می ره که از خودشون بپرسن چرا هر چی بلای آسمونیه گیر ایرونی می آد؟ چرا بیشتر زمین لرزه ها تو کشور امام زمونه؟ چرا کشوری که بیشتر از هر جای دیگه تو دنیا آیت الله داره اینقدر می لرزه و این قدر بلا نصیبش می شه؟ چرا تو همه ی دنیا خدا اینهمه ایرونیا رو امتحان می کنه؟ و هزار چرای دیگه و باز روزی می شه که ملت شهید پرور دست به یکی می کنه و دست بدست هم می ده و باز یه سری جیباشونو پر از پول می کنن و می خندن به ریش تموم اونایی که از ته دل دلشون واسه ی زلزله زده ها می سوزه و با باز مونده هاشون همدردن. بیایین همگی با هم دستامونو بگیریم طرف آسمون و یکصدا فریاد بزنیم : خدا جون بسه مونه! بسکه امتحانمون کردی نفسمون برید. بیا و به خداییت قسم یه سری یم بزن جاهای دیگه!

[Powered by Blogger]   
...