وبلاگهاي به روز شدهي اكسير *************فرستادن نامه و نظرات صفحه اصلي آرشيو
Friday, October 22, 2004
اونشب که عاشق شدم سیاهی ی شبو کنار زدم وبه خورشید گفتم سلام.
نگا ش بسکه مهربون بود تو مهربونی ش دفن شدم.
می دونی یه چیکه از شراب چشمات می تونه یه هفته مستم کنه.
7:55 PM || ghaisar