ممد بیجه رو اعدام کردن!
اه، کی؟
دیروز، پنج هزار تا اومده بودن.
پنج هزار تا؟
آره بابا، تو نمیری بساطی بود، فحش می دادن، سنگ می انداختن، یکی یم با چاقو کوبید رو شونه ش. آخ نگف!
چه آخی بگه. وقتی دارن اعدامت می کنن انقد بی رمقی که درد چاقو رو شاید حس نکنی.
قبل اینکه آویزونش کنن صد تا شلاق بش زدن.
بفرما. طرف دیگه نای ریدنم نداشته، یه ضربه چاقو هم روش.
دادستانم اونجا بود، ملت کف کرده بودن. ننه های بچه هایی که بیجه نفله شون کرده بود شیون می کردن. ننه ی یکی از بچه ها طناب دارو انداخ تو گردنش.
تو واسه چی رفته بودی.
من خبر نداشتم، یهویی میدون شلوغ شد. یه جر ثقیل آورده بودن، ملت یهو دور ش جمع شدن. دهن به دهن می گفتن بیستا رو کشته بود. همه زیر پونزده سال. عین خیالش نبود. بی خیال.
اون از قبل مرده بوده. کارش تموم بود. نمی دونم حال یه اعدامی چه جوریه، اما گمونم آدم تا پاش به پای طناب دار برسه کارش ساخته س. این یکی که جلوی به قول تو پنج هزار نفر قرار بوده بمیره دیگه بد تر. کسی یم بود که دلش واسش بسوزه؟
دلش واسه بیجه بسوزه؟ حالت خوبه. اون نامرد بیستا رو ناکار کرده بود، تازه گفته بود اگه نمی گرفننم صد تا رو می کشتم. دلش بسوزه!
پس همه خوشحال بودن؟
معلومه، همه حال کردن. وقتی طنابو بالا می کشیدن الله و اکبری می گفتن که نگو! جسدشو که پایین آوردن ملت حمله کردن که تیکه پاره ش کنن، ولی پلیس جلوشونو گرف. سنگ انداختن. خلاصه جات خالی ی خالی بود.
دوستان به جای ما!
ببین اگه موبایل داشتی بهت زنگ می زدم. هی می گم موبایل بخر نمی خری.
همون بهتر که موبایل ندارم. دار زدن یه آدم که تماشا نداره. انقد چیزای قشنگ هست که اونارو باید تماشا کرد.
باس اینا رو مردم ببینن تا عبرت بگیرن. الکی نیس که بیس تا رو بکشی. باس تواون پس بدی. جون تو اگه پلیس می ذاش تیکه بزرگش گوشش بود.
کاش خدا یه عقلی به تو بده و یه پولی به من. آخه بابا کشتن یه آدم که دیگه انقد سرو صدا نمی خواد. اگه م می خوان ملت بدونن شب تو سیمای جمهوری اسلامی بگن دیگه. اگرم می خوان به دنیا بگن که اینم راهش نیست. خبر نگارارو دعوت کنن تو زندون و همونجا آویزونش کنن. دم عیدی یکی رو می آرن وسط شهرو از گردن آویزونش می کنن، آخه که چی؟ چی می خوان بگن. یعنی ما عدالتو اجرا می کنیم؟ اسلامو اجرا می کنیم؟ آخه که چی؟ درس یاد بچه می دن؟ آخه یکی نیست به این نامردا بگه همه کارای مملکت درست شده جز هوا کردن یه قاتل. اونم چونکه ما خیلی رو راستیم جلوی چشم همه می کنیم که توش دیگه حرف نباشه. دم سال نو به جای حال دادن به مردم و خوشحالشون کردن یکی رو می آرن حلق آ ویز می کنن . شایدم چون هیچ کاری واسه ی اونا که قربونی داده بودن نکردن دم عیدی بهشون عیدی دادن؟ یه چایی بریز که دیگه دارم از دست این نامردا بالا می آرم.